زوال همبستگی از مهمترین مسائل پیش روی پایتخت

0 16,718

قانون نظارت بر گسترش شهر تهران در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۵۲ در مجلس شورای ملی و در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۵۲ در مجلس سنا تصویب شد و در ۲۵ مرداد ۱۳۵۲ به امضای محمدرضا پهلوی رسید. این قانون با هدف مشخص و تعیین کردن خط مشی و هم چنین هماهنگی و نظارت بر گسترش شهر تهران تشکیل شد و متشکل از شهردار پایتخت، وزیر آب و برق، وزیر کشور و وزیر آبادانی و مسکن بود.

چندین ماه پیش از انقلاب در اسفند ماه ۱۳۵۶ «شورای نظارت بر گسترش شهر تهران» سازمان برنامه و بودجه گزارشی با عنوان «گزارش اجمالی درباره تهران، وضع موجود و پیشنهادات» منتشر می کند و نسبت به توسعه نامتوازن، تعمیق نابرابری و کم‌اثری سیاست‌های موجود هشدار می دهد و بر لزوم تغییر در الگوی توزیع ثروت در سطح کشور و چگونگی سازماندهی نظام مدیریت شهری تاکید می‌کند و تصویری از آینده تهران را در صورت تداوم روندهای جاری برابر خواننده می‌گذارد.

اکنون که چهل سال از انتشار این گزارشِ فراموش‌شده می‌گذرد، شهر تهران همچنان با مشکلاتی از قبیل تامین درآمد پایدار، نظام حکمرانی شهری متناسب با تحولات شهر و تنزل کیفیت زندگی مواجه است.بعد از ۴دهه علاوه بر اینکه دردهای پایتخت و درمان‌های آن کمترین توجهی درهمه این سال‌ها نشده است؛ تاجایی که می‌توان گفت صدا و هشدارهای محققان در بین هیاهوی تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، شهری و… گم شده است.

در گزارش تهران۵۶ موضوعات مهمی همچون افزایش جمعیت و مهاجرت، کمبود مسکن، بحران آب، ضعف و ناکارآمدی طرح جامع و تفصیلی، گسترش بی‌منطق شهر، آلودگی هوا و…. به‌عنوان بزرگ‌ترین چالش‌هایی که تهران با آنها مواجه خواهد شد، طرح شده‌اند؛ مشکلاتی که هم‌اکنون نیز پایتخت و ساکنانش هر روز با آنها دست به گریبان هستند؛ معضلاتی که اگر جدی گرفته می‌شدند، ما امروز با سیمایی متفاوت از تهران روبه‌رو بودیم.

دکتر محسن گودرزی، و دکترآرش نصراصفهانی، دو تن از جامعه‌شناسان کشور براساس گزارش سازمان برنامه و بودجه در سال‌۵۶ ، کتابی را باعنوان «تهران ۵۶؛ سیمای تهران در پژوهش فراموش‌شده» با همکاری نشر نی منتشر کرده‌اند؛ کتابی که علاوه بر پرداختن به گزارش سازمان برنامه و بودجه به این موضوع می‌پردازد که می‌توان «شباهت زیادی میان تهران۵۶ و تهران امروز» پیدا کرد و باتوجه به آن به فردای پایتخت و در سطح کلان‌تر حتی آینده کشور نگریست؟ همچنین کتاب تهران۵۶ این سوال را به نوعی مطرح می‌کند که آیا می‌توان برای امروز تهران گزارشی مانند «تهران ۵۶» تهیه و منتشر کرد؟ و اگر این موضوع تحقق‌پذیر باشد، مهم‌ترین چالش‌های امروز تهران و ایران چیست و چه فکری برای آن باید کرد؟ و نکته مهم این است که آیا اگر گزارشی مانند تهران۵۶ برای تهران۹۸ تهیه شود، نهادهای مجری و سیاستگذار در کشور به نتایجش توجه خواهند کرد و گوش شنوایی برای آن وجود خواهد داشت‌ یا همچنان ما با نادیده‌گرفتن و نشنیدن روبه‌رو خواهیم شد؟

محسن گودرزی یکی از نویسندگان کتاب تهران۵۶ در پاسخ به چنین پرسش می گوید : کتاب تهران۵۶ جلد دوم صدایی که شنیده نشد، است. به‌عبارتی این متن منفصل از متن صدایی که شنیده نشد، نیست. اینها در یک فضای عمومی مشترک مطرح شده‌اند و در آن فضای عمومی مفهوم مشترک و مفهوم مهمی که در آن دوران بوده «توسعه نامتوازن» است؛ یعنی برداشت عمومیِ گروهی از نخبگان و پژوهشگران این بود که بخش اقتصادی‌ جامعه ایران با شتاب در حال تحول است و تغییر پیدا می‌کند، ولی بخش فرهنگی و اجتماعی‌ همزمان با آن نمی‌تواند تغییر کند و در نتیجه این بخش‌ها واکنش نشان می‌دهند.

در پژوهش مرحوم اسدی و مرحوم تهرانیان بحث بر سر این است که حوزه فرهنگی و اجتماعی در برابر تحولات اقتصادی می‌ایستد و حتی ممکن است کانون و مرکزی برای مخالفت و معکوس کردن جریان اقتصادی باشد که بعداً ما در انقلاب این را می‌بینیم یا ممکن است این نامتوازن بودن در متنی مثل تهران۵۶این باشد که می‌گوید ببینید اگر این لوکوموتیو در این ریل و در مسیر و با این هدف در حال حرکت است، واگن‌های مختلفش ظرفیت ندارند که با آن حرکت همراه شوند و در نتیجه ممکن است حرکت این واگن‌ها حرکت کل لوکوموتیو را مختل کند؛ مفهومی که از توسعه نامتوازن وجود دارد که اسدی و تهرانیان توضیح می‌دهند و تقریبا برداشت ما از متن گزارش تهران۵۶این است که نویسندگان متن نوع نگاهشان به این شکل است.

وقتی ما کمی از متن فاصله می‌گیریم می‌بینیم آنها به حرکت کلی جامعه نگاه می‌کنند و جامعه را به منزله یک کل بررسی می‌کنند و نسبت هر کدام از اجزا را با آن کل می‌بینند. حالا اگر بخواهیم همین موقعیت را بازسازی کنیم و در شرایط کنونی خودمان با این متن مواجه شویم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا ما قادر هستیم چنین متنی را تولید کنیم، باید این را بپرسیم که مسئله امروز و مهم‌ترین تعارضی که ما با آن مواجه هستیم و مهم‌ترین بحرانی که با آن روبه‌روییم، چیست؟ تا در نسبت با آن مسئله بنیادی، اقتصاد، شهر، فرهنگ و… را بررسی کنیم. وقتی به آن دوره نگاه می‌کنیم و آن را با اکنون مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که دغدغه یا پروژه اصلی آن دوره «رشد اقتصادی و رشد صنعتی شتابان» بود (فارغ از محتوا و بدون آنکه بخواهیم کیفیت آن را ارزیابی و قضاوت کنیم). با این مقایسه از خودمان می‌پرسیم برای امروز مهم‌ترین پروژه یا مسئله‌ای که جامعه ایران دنبال آن است، چیست؟ از اینجاست که به آن موقعیت تاریخی و اجتماعی کنونی خودمان نزدیک می‌شویم و نسبت خودمان را با این متن می‌توانیم برقرار ‌کنیم؛ یعنی مسئله اصلی امروز ما چیست؟ من تصور می‌کنم مسئله اصلی که ما امروز با آن مواجه هستیم «زوال همبستگی اجتماعی» است. اگر این موضوع را به‌عنوان افق و چارچوب قرار دهیم و بخواهیم گزارش تهران ۹۸را بنویسیم، باید بگوییم که نسبت تهران ۹۸با زوال همبستگی اجتماعی چیست و آیا فرایند زوال همبستگی را تسریع می‌کند یا در جهت تقویت این همبستگی اجتماعی حرکت می‌کند؟ آیا ما شاهد سطوح گسترده و عمومیت‌یافته‌ای از گسیختگی اجتماعی هستیم که وضعیت تهران دارد به آن دامن می‌زند و یا برعکس، تهران اشکال تازه‌ای از همبستگی اجتماعی را تولید می‌کند؟ ممکن است ما بایستیم و از این منظر نگاه کنیم. اگر از منظر حکومت نگاه کنیم می‌پرسیم پروژه اصلی این حکومت چیست یا پروژه اصلی نظام سیاسی کنونی چیست؟

پروژه اصلی را اگر براساس اهداف انقلاب تعریف کنیم، می‌توانیم بگوییم انقلابی اتفاق افتاد و نظامی از دل آن بیرون آمده است که می‌خواهد جامعه‌ای دارای رفاه مادی ولی در چارچوب‌های اخلاقی و دینی ایجاد کند. خیلی کلی طرح کردم که قرار بوده که چنین جامعه‌ای ایجاد شود. حالا آیا تهرانی که ما در طول ۴۰سال‌ گذشته ساخته‌ایم، در نسبت با این پروژه است؟

آیا این تهران به آن گروه‌ها و طبقات اجتماعی مجال رشد می‌دهد که در جهت همان اهداف انقلاب است؛ یعنی جامعه اخلاقی و دینی را ایجاد می‌کند و رفاه مادی را تقویت می‌کند یا بین این دو پیوند می‌زند؟ اینجا می‌توانیم موقعیت تهران را نگاه کنیم. آیا فضاهایی که در تهران طراحی می‌کنیم و تهران را براساس آنها تعریف می‌کنیم مثل مراکز خرید، در جهت آن هدف کلان است؟ آیا این نیروهای مادی و اجتماعی که تهران را شکل می‌دهند در نهایت وقتی قدرتمند، بزرگ، نهادینه و تثبیت شوند و جا بیفتند به آن اهداف انقلاب یعنی جامعه دینی، اخلاقی و دارای رفاه مادی کمک می‌کنند یا اینکه نه در تخالف با آن قرار دارند و ما تضادی را در آن می‌بینیم؟ وقتی اینگونه باشد باید ببینیم در دل این تضاد چه امکان‌های‌ رشد و چه گزینه‌های رشدی وجود دارد که ممکن است اختلالی در اهداف و آرمان‌ها یا در سرنوشت کلی کشور و مسیری که کشور به سمت آن حرکت می‌کند، ایجاد کند. ما از این زاویه به متن پرداختیم و تصورم این است که اگر امروز بخواهیم متن را یک‌بار دیگر تولید کنیم، لازم است که به آن سوال اصلی پاسخ دهیم: «ما در چه موقعیت تاریخی و اجتماعی قرار داریم و مسئله اصلی ما چیست؟»

منبع: ایرنا

پیام بگذارید