املاکی‌هایی که وارد سیاست شدند؛ از ترامپ تا برلوسکونی/ روایت‌هایی از ساخت شهری هوشمند تا زندگی بر فراز تپه‌ای در تفلیس

0


املاکی‌هایی که وارد سیاست شدند

اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- با وجود شهرتش به عنوان یک تاجر سطح بالا، “دونالد ترامپ” اولین سرمایه‌گذار املاک و مستغلات نیست که وارد دنیای سیاست شده است. بسیاری از مردان حوزه املاک و مستغلات در بسیاری از کشور‌های دیگر جهان نیز گام‌های مشابه ترامپ را برداشتند، اما شاید از میزان محبوبیت او برخوردار نبودند.

در ادامه به معرفی مردان حوزه املاک و مستغلات که وارد عرصه سیاست شدند خواهیم پرداخت:

۱- سیلویو برلوسکونی

نخست وزیر جنجالی ایتالیا به مدت ۹ سال در راس تصمیم گیری‌های ایتالیا قرار داشت و به دلیل تسلط کاملش بر زندگی سیاسی در سرزمین‌های رومی، در فهرست قدرتمندترین مردان جهان در نشریه “فوربز” در رتبه دوازدهم قرار گرفته بود. برلوسکونی اولین ثروت خود را از طریق سرمایه گذاری در پروژه‌های املاک و مستغلات به دست آورد، سپس به صنایع رسانه‌ای و فوتبال روی آورد.

در کارنامه کاری و سرمایه گذاری او املاک لاکچری، فروشگاه‌های بزرگ، تئاترها، شرکت‌های انتشاراتی، علاوه بر یک شبکه تلویزیونی و البته باشگاه فوتبال آث میلان دیده می‌شدند. حضور برلوسکونی در عرصه سیاست با رسوایی‌های اخلاقی و مالی بسیاری همراه بود. هم چنین، او به خاطر مواضع بحث‌برانگیزش، مانند حمایت از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، شناخته می‌شد.

آن چه درباره املاک و مستغلات برلوسکونی می‌دانیم

یکی از معروف‌ترین املاک برلوسکونی ویلای “سرتوسا” بود. او در آن ویلا میزبان رهبران جهانی از جمله “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه، “تونی بلر” نخست وزیر اسبق بریتانیا و “جورج دابلیو بوش” رئیس جمهور اسبق ایالات متحده بود. او تعطیلات خود را با آنان در آن ویلا گذرانده بود. در سال ۲۰۲۴ میلادی گزارشی منتشر شد مبنی بر آن که این ویلا که در ساردینیا واقع شده به قیمت ۵۰۰ میلیون یورو به فروش می‌رسد. منابع آگاه در آن زمان خبر داده بودند که پنج فرزند برلوسکونی زمانی که پدرشان ژوئن پیش از آن در سن ۸۶ سالگی درگذشت، موافقت کردند که آن ملک را بفروشند و آن را به صورت خصوصی توسط یک مشاور املاک مستقر در میلان به بازار عرضه کردند.

برلوسکونی به عنوان غول املاک و مستغلات که به غول رسانه‌ای و سیاستمدار تبدیل شد، در اواخر دهه ۱۹۸۰ این ملک ۱۱۰ هکتاری در ساحل شمال شرقی جزیره معروف به کاستا اسمرالدا را خریداری و آن را به طور کامل بازسازی کرد. این ملک مجلل دارای ۶۸ اتاق، دسترسی مستقیم به دریای مدیترانه، چندین استخر شنا، زمین تنیس، باغ‌هایی به اندازه ۸۰ زمین فوتبال و یک آمفی تئاتر بود. 

برلوسکونی در سال ۲۰۰۴ میلادی با یک نمایش آتش بازی خیره کننده که شعار “زنده باد تونی” در آن سر داده می‌شد در آنجا از “تونی بلر” میزبانی کرده بود. “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه، نیز در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ چندین بار در آن ویلا تعطیلات خود را سپری کرده بود. در آن زمان اعلام شد که خریداران احتمالی آن ملک شامل میلیارد‌های اماراتی، سعودی، هندی و آمریکایی هستند. هیچ گونه آگهی عمومی برای فروش آن ملک منتشر نشده بود. 

ویلای “سرتوسا”  

جزیره ساردینیا به طور سنتی مقصد محبوبی برای الیگارش‌های روسی بود و چندین ویلای لوکس در منطقه کاستا اسمرالدا در دهه ۱۹۹۰ میلادی توسط اتباع روسیه خریداری شده بودند. با این وجود، پس از اعمال تحریم‌های غرب به دنبال حمله روسیه علیه اوکراین خرید املاک در آن منطقه توسط روس‌ها دشوار یا غیر ممکن شد.

زمانی که برلوسکونی در قید حیات بود، شایعاتی درباره فروش آن ملک در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ میلادی مطرح شد که هر دو بار شخص برلوسکونی آن شایعات را رد کرده بود. رسانه‌های ایتالیایی گزارش دادند که برلوسکونی در سال ۲۰۱۵ پیشنهاد ۵۰۰ میلیون یورویی خانواده سلطنتی عربستان سعودی را رد کرد که گفته می‌شود دومین تلاش برای خرید آن ملک از سوی خاندان آل سعود بوده است. در آن زمان گفته شده بود که “محمد بن نایف” ولیعهد وقت عربستان سعودی به صورت خصوصی از آن ویلا بازدید بعمل آورده بود. گزارش‌ها حاکی از آن بود که او از طرف “ملک سلمان” پادشاه عربستان سعودی در حال رایزنی با برلوسکونی برای خرید آن ملک بوده است.

طبق اطلاعات موجود پیش از مرگ برلوسکونی هزینه‌های مدیریت املاک او از جمله این ملک واقع شده در ساردینیا، از ۲۱ میلیون یورو به ۲۴ میلیون یورو افزایش یافت. بیش از نیمی از هزینه‌ها مربوط به نگهداری و تعمیر فضا‌های بیرونی بوده است. کل هزینه‌های برق در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۱.۳ میلیون یورو بود.

تاریخ طولانی خونین ویلای سن مارتینو برلوسکونی

از جمله دیگر املاک برلوسکونی که تاریخچه‌ای جنجالی نیز داشته می‌توان به ویلای “سن مارتینو” اشاره کرد یعنی محل اقامت نخست وزیر سابق ایتالیا، جایی که جسد او پیش از مراسم تشییع جنازه رسمی‌اش در آن قرار داشت. آن ویلا نیم قرن پیش با خبر “جنایتی که ایتالیا را شوکه کرد” بر سر زبان‌ها افتاد و گذشته‌ای تاریک داشت.

در ۳۰ آگوست ۱۹۷۰ میلادی یک جنایت وحشتناک، جامعه سنتی و محافظه‌کار روم را شوکه کرد. در یک خانه دوبلکس در مرکز رم، سه نفر بر اثر جراحات ناشی از گلوله کشته شدند. مارکیز کامیلو کازاتی استامپا، همسرش آنا کازاتی ۴۱ ساله، و ماسیمو مینورنتی ۲۵ ساله. آنان خانواده ثروتمند در شمال ایتالیا بودند و در منطقه میلان زمین و املاک زیادی داشتند. یکی از آن املاک ویلای سن مارتینو یک ملک زیبا به مساحت ۹۰ هکتار با یک کاخ باشکوه قرن هجدهمی بود که در سال ۱۹۷۴ به محل اقامت و دفتر مرکزی سیلویو برلوسکونی تبدیل شد. ویلای سن مارتینو و هر آنچه در آن بود از جمله کتابخانه‌ای با هزاران جلد کتاب، مبلمان و آثار هنری بسیار ارزشمند به دست برلوسکونی رسیده بود.

ویلای “سن مارتینو”  

از رسانه تا املاک و مستغلات؛ میراث امپراتوری برلوسکونی

“فین اینوست” که توسط “مارینا” دختر برلوسکونی اداره می‌شود، مجموعه‌ای است که از اواخر دهه هفتاد میلادی تمام کسب و کار‌های برلوسکونی زیر مجموعه آن بوده‌اند. امروزه “فین اینوست” یک شرکت هلدینگ است که دارایی اصلی آن مدیاست (به مدیریت “پیر سیلویو” پسر برلوسکونی) است که به یک گروه عظیم اروپایی با دفتر مرکزی در هلند تبدیل شده و MFE نامیده می‌شود. فین اینوست تقریبا ۵۰ درصد از امپراتوری رسانه‌ای را کنترل می‌کند. مجموعه شرکت‌ها زیر مجموعه آن شامل شرکت انتشاراتی موندادوری و هلدینگ‌های بزرگ املاک و مستغلات می‌شوند.

برلوسکونی فعالیت تجاری خود را از بخش املاک آغاز کرد و امپراتوری او ویلا‌هایی به ارزش بیش از ۵۰۰ میلیون یورو (حدود ۵۴۰ میلیون دلار) بوده‌اند. پس از آن دارایی‌های ورزشی او باشگاه هایی، چون تیم فوتبال مونزا بودند که سابقه حضور در سری A ایتالیا را داشته است.

 پس از مرگ برلوسکونی سهام شرکت “فین اینوست” بین پنج فرزند او که حاصل دو ازدواجش بودند تقسیم شد. “مارینا” بزرگترین فرزند او و “پیر سیلویو” که حاصل ازدواجش با “کارلا الویرا دال اوگلیو” هستند، هر کدام ۷.۶ درصد از سهام شرکت را به دست آوردند. فرزندان حاصل از ازدواج او با “ورونیکا لاریو” (باربارا، الئونورا و لوئیجی) هر کدام ۲۱.۵ درصد از یک شرکت هلدینگ دیگر متعلق به برلوسکونی را در اختیار دارند.

“فین اینوست” در سالیان اخیر دارایی‌هایی را که دیگر استراتژیک نمی‌دانست، از آث میلان گرفته تا سهام شرکت بیوتکنولوژی “مولمد” و بانک سرمایه‌گذاری ایتالیایی “مدیوبانکا” واگذار کرد. با این وجود، رسانه کماکان سنگ بنای آن شرکت باقی مانده است. برلوسکونی شاید اولین کسی در ایتالیا بود که فهمید تبلیغات، سیاست و تلویزیون در کنار یکدیگر بهتر از جدا از هم بودن کار می‌کنند.

برلوسکونی و مارتا فاسینا  

فروش ویلایی که برلوسکونی و همسرش در آن ازدواج کردند 

ویلای “گرنتو” عمارتی متعلق به قرن هجدهم با یک پارک بزرگ در نزدیکی لزمو در در ۲۵ کیلومتری شمال شرقی میلان، برای فروش گذاشته شده است، جایی که مارتا فاسینا نماینده پارلمان از حزب راستگرایِ “فورزا” و “سیلویو برلوسکونی” در سال ۲۰۲۲ به طور نمادین در آن ازدواج کردند. امروزه این ویلا متعلق به “فین اینوست” است و قیمت آن حدود ۴۴.۸ میلیون یورو است و برلوسکونی در طول زندگی اش می‌خواست آن ویلا به یک “دانشگاه اندیشه آزاد” تبدیل شود.

هم چنین ویلای “سرتوسا” عمارتی بزرگ در کاستا اسمرالدا که بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون یورو قیمت دارد، و همچنین دو ویلا در جزایر آنتیگوا و باربودا توسط خانواده برلوسکونی برای فروش عرضه شدند. هم چنین، ویلا‌های برلوسکونی در دریاچه ماجیوره و لامپدوسا برای فروش عرضه شدند. برلوسکونی نه تنها ویلا، بلکه زمین‌های زیادی نیز در اختیار داشت. برلوسکونی همچنین حدود ۱۰۰ آپارتمان در میلان و هم چنین مالکیت سینما “فیاما” در شهر رم را در اختیار داشت.

انقلابی که “برلوسکونی” در عرصه شبکه‌های تلویزیونی ایجاد کرد

برلوسکونی پیش از ورود به سیاست با پول حاصل از معاملات املاک و مستغلات تحولی بزرگ در عرصه تلویزیونی ایتالیا ایجاد کرد. پیش از رسیدن به سطوح عالی سیاسی، این سرمایه دار پر زرق و برق ایتالیایی، بازار تلویزیون را با کانال‌های خصوصی با نمایش زنان جوان با لباس‌های باز، نمایش‌های مسابقه‌ای و سریال‌های تلویزیونی آمریکایی به لرزه درآورد. در واقع، “سیلویو برلوسکونی” تلویزیون تجاری را در ایتالیا اختراع کرد در حالی که در همان زمان سایر کشور‌های قاره اروپا هنوز تحت انحصار شبکه‌های تلویزیونی سراسری دولتی و ملی بودند. او سبکی را ایجاد کرد که بسیار محبوب بود، سبکی شبیه روزنامه‌های زرد بریتانیایی. 

در واقع، برلوسکونی با شبکه‌های تلویزیونی خصوصی خود زندگی روزمره را روی صفحه نمایش کوچک تلویزیون آورد. کانال‌های تلویزیونی خصوصی ملی در ایتالیا در دهه ۱۹۷۰ میلادی ممنوع شدند، اما برلوسکونی با خرید کانال‌های محلی که همزمان برنامه‌های مشابه را پخش می‌کردند، آن قانون را دور زد. نتیجه این امر ظهور یک شبکه تلویزیونی ملی بود که به او اجازه داد آگهی دهندگان بسیار بیشتری را جذب کند. این ترفند تنها به لطف حمایت جدی سیاسی، به ویژه از سوی حزب سوسیالیست ایتالیا و “بتینو کراکسی” دبیرکل وقت آن و هم چنین بانک‌ها امکان‌پذیر شد.

“کراکسی” به عنوان نخست وزیر و دبیرکل وقت حزب سوسیالیست، خیلی زود به دوست صمیمی “برلوسکونی” تبدیل شد. زمانی که قضات نواحی تورین، پسکارا و رُم در سال میلادی تصمیم گرفتند شبکه تلویزیونی برلوسکونی را تعطیل کنند، کراکسی خیلی راحت رای آنان را با تصویب قانونی خنثی کرد. او کاری کرد که برلوسکونی به مال‌اندوزی و گسترش امپراتوری رسانه‌ای اش ادامه داد. در اواخر همان سال بود که مشخص شد تشکیلات برلوسکونی به صورت مخفیانه ۲۱ میلیارد لیره (معادل ۱۷ میلیون دلار) به دفتر کراکسی کمک کرده است. با این وجود، دخالت نخست وزیر ایتالیا باعث شد برلوسکونی نفس راحت بکشد و بعدا چیزی در حدود ۵۸ میلیون یورو از محل درآمد‌های تلویزیونش به دست آورد. حضور برلوسکونی در این سطح باعث شد دوستان قدرتمندی پیدا کند تا برابر هر خطری از او محافظت کنند. در نتیجه، او به فکر گسترش امپراتوری خود افتاد.

او در دهه ۱۹۸۰ میلادی به دنبال بین المللی کردن ایده اش بود. در همین راستا، در شبکه‌های تلویزیونی در فرانسه، آلمان و اسپانیا سرمایه گذاری کرد، اما تلاش هایش برای ایجاد یک شبکه پخش برنامه پان اروپایی منطقه‌ای با شکست مواجه شد. او در دهه ۱۹۹۰ میلادی وارد عرصه نشر نیز شد و در زمینه چاپ نشریات ایتالیایی فعال بود. او در عرصه سینمایی نیز وارد شد و شرکت معروف تولید پخش فیلم “مدوسا” را خریداری کرد. تمام این اقدامات تحت حمایت گروه اصلی “فین اینوست” گردهم آمده بودند که در سال ۱۹۹۳ به دلیل بدهی‌های هنگفت مربوط به یک پروژه مسکونی به نام “میلانو ۳” در آستانه فروپاشی قرار گرفت.

ورود به سیاست برای نجات تجارت شخصی

زمانی که برلوسکونی در آن سال تصمیم گرفت وارد عرصه سیاست شود اوضاع بهبود یافت و او را به سومین فرد ثروتمند ایتالیا و سیصد و پنجاه و دومین فرد ثروتمند جهان تبدیل کرد. بزرگترین نقص برلوسکونی عدم درک تلویزیون‌های دیجیتال مانند “نتفلیکس” بود که او را از یک انقلاب بزرگ در عرصه تلویزیونی محروم ساخت. در مجموع، اما موفقیت تجاری برلوسکونی باعث شد که طبق گفته نشریه “فوربز” او در سال ۲۰۰۴ به ثروتمندترین فرد ایتالیا تبدیل شد و با ثروتی حدود ۱۲ میلیارد دلار آمریکا در رتبه ۱۶۹ در فهرست ثروتمندان جهان قرار گیرد.

پروژه “میلانو ۲”

پروژه شهر هوشمند برلوسکونی با کسب حمایت مقام‌های سیاسی

حمایت از سوی مقام‌های سیاسی مسیر حرفه “برلوسکونی” در حوزه توسعه املاک و مستغلات به ویژه توسعه پروژه‌های مسکونی بزرگ او در حومه میلان در شمال ایتالیا را هموار کرد. پروژه “میلانو ۲” یکی از برجسته‌ترین آن پروژه‌ها بود، یک منطقه مسکونی ۷۰۰۰۰۰ متر مربعی که در دهه ۱۹۷۰ میلادی ساخته شد. آن پروژه با گنجاندن فضا‌های سبز، مسیر‌هایی نه تنها برای خودرو، بلکه برای عابران پیاده و دوچرخه‌سواران و ارائه خدمات ضروری مانند بانک‌ها، مغازه‌ها و مدارس نزدیک به خانه‌ها، را در خود گنجانده بود. در واقع، برلوسکونی نیم قرن زودتر از هر فرد دیگری شهری هوشمند را ساخته بود. او به عنوان یک برنامه ریز شهری بهترین تلاش خود را انجام داد. ایده این بود که خانه‌های جادار و با استاندارد بالا در مناطق جدید حومه شهر ارائه شود که با کلان‌شهر شلوغ و آلوده در تضاد باشد.

این پروژه در بازاریابی املاک “اختصاصی” برای طبقه متوسط رو به رشدی که به دنبال فرار از مرکز شهر، اما با ادامه زندگی در نزدیکی آن بودند، از زمانه خود جلوتر بود. آن پروژه موفقیت چشمگیری را به همراه داشت، و باعث “ادیلنورد” (شرکت ساختمانی برلوسکونی) به سطوح بزرگ تری ارتقاء پیدا کند و آن شرکت را قادر ساخت تا زیر چتر شرکت هلدینگ مالی “فین اینوست” باعث تنوع بخشی به منابع درآمدی برلوسکونی شود.

برلوسکونی تا دهه ۱۹۸۰ میلادی به خاطر کارآفرینی‌اش، نشان لیاقت شغلی و لقب “شوالیه” را دریافت کرده بود. در ۱۵ سالی که از پروژه موفق “میلانو ۲” گذشت، برلوسکونی یک امپراتوری تجاری ایجاد کرده بود که شامل ساخت و ساز، بانکداری و بیمه، تلویزیون و تبلیغات، انتشارات، ورزش و حتی سوپرمارکت‌ها می‌شد. برلوسکونی تنها ظرف مدت چند دهه موفق شد “فین اینوست” را به هشتمین شرکت بزرگ ایتالیا از نظر گردش مالی تبدیل کند.

پروژه “میلانو ۳”  

حضور در سیاست همراه با رسوایی‌های فراوان

“برلوسکونی” رهبر فورزا ایتالیا، یک گروه راست میانه در ائتلاف راستگرای حاکم بر ایتالیا بود که در حال حاضر “جورجیا ملونی” به عنوان نخست‌وزیر از آن حزب در قدرت است. برلوسکونی با چهار دوره تصدی مقام نخست وزیری (مه ۱۹۹۴ تا ژانویه ۱۹۹۵؛ ژوئن ۲۰۰۱ تا آوریل ۲۰۰۵؛ آوریل ۲۰۰۵ تا مه ۲۰۰۶؛ مه ۲۰۰۸ تا نوامبر ۲۰۱۱)، یکی از طولانی‌ترین دوره‌های نخست‌وزیری را در ایتالیا پس از دوره زمامداری “بنیتو موسولینی” دیکتاتور فاشیست (از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳) و “جیووانی جولیتی” که چندین بار در فاصله سال‌های ۱۸۹۲ تا ۱۹۲۱ نخست وزیر ایتالیا بود، برعهده داشت.

دوره زمامداری برلوسکونی با رسوایی‌های جنسی، فساد و حتی کلاهبرداری مالیاتی مشخص می‌شود. برخی معتقدند که موفقیت او به عنوان یک رهبر پوپولیست، بستر را برای به قدرت رسیدن سیاستمدارانی، چون “ویکتور اوربان” از مجارستان، “بوریس جانسون، نخست وزیر سابق بریتانیا و “دونالد ترامپ” رئیس جمهور فعلی آمریکا فراهم ساخت.

“برلوسکونی” پیش از ورود به سیاست به عنوان خواننده در کشتی‌های کروز، به عنوان فروشنده جاروبرقی و مشاور املاک نیز کار کرده بود. برلوسکونی از همان تجربیات اولیه کاری خود، بر روی استفاده از جذابیت طبیعی خود برای جلب نظر هر فردی که در مقابلش بود، تمرکز کرد. این امر هم چنین به یکی از ارکان اصلی حرفه سیاسی او تبدیل شد.

او پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۹۶۳ میلادی همان طور که پیش‌تر اشاره شد شرکت ساختمانی “ادیلنورد” را تأسیس کرد و یک مجتمع آپارتمانی عظیم در خارج از میلان ساخت. با این وجود، منبع تأمین مالی آن پروژه همواره در هاله‌ای از ابهام بود. “مارچلو دل اوتری” مرد دست راست برلوسکونی در آن زمان، سرانجام به دلیل ارتباط با مافیا به هفت سال زندان محکوم شد.

ورود به سیاست در دوره‌ای آشفته

 ورود برلوسکونی به عرصه سیاست ایتالیا همزمان با دوره‌ای آشفته در تاریخ معاصر آن کشور بود. ایتالیا در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی با مجموعه‌ای از رسوایی‌های فساد که تامین مالی غیرقانونی احزاب حاکم در آن زمان، از جمله حزب سوسیالیست را فاش می‌ساخت، دچار شوک شد. این واقعیت که تحقیقات برخی از شرکت‌های برلوسکونی را نیز هدف قرار داده بود و در نهایت ناتوانی دوستش “کراکسی” در محافظت از او، آن سرمایه‌دار را مجبور به آغاز فعالیت سیاسی خود کرد. اگرچه برلوسکونی همواره این موضوع را انکار می‌کرد، اما ورودش به سیاست با انگیزه کسب مصونیت پارلمانی به منظور جلوگیری از تحت پیگرد قضایی قرار گرفتن به دلیل رفتار تجاری غیر شفاف و غیرقانونی و فسادش بود.

او در سال ۱۹۹۴ میلادی حزب “فورزا ایتالیا” (به پیش!) را تاسیس کرد که نام آن به شعاری اشاره داشت که در طول مسابقات فوتبال شنیده می‌شد. علاوه بر این، برلوسکونی با جریان نئوفاشیستی “جنبش اجتماعی ایتالیا” و “لگا نورد” (لیگ شمالی)، گروهی که از جدایی‌طلبی برای مناطق شمالی ایتالیا حمایت می‌کرد، ائتلاف انتخاباتی تشکیل داد. آن جریانات همراه با یکدیگر ادعا می‌کردند که نماینده یک جنبش سیاسی جدید هستند و از سیاستمداران نخبه گرا انتقاد می‌کردند.

اولین دولت برلوسکونی به مشروعیت بخشیدن به لگانورد و نئوفاشیست‌ها کمک کرد، زیرا هیچ حزب دیگری پیش از آن نمی‌خواست آنان را به عنوان شریک سیاسی در کنار خود داشته باشد. این امر در نهایت منجر به روند عادی‌سازی حضور احزاب راست افراطی در عرصه سیاست ایتالیا شد و با نامزدی نئوفاشیست‌ها توسط برلوسکونی برای کسب مناصب مهم و بی‌اهمیت جلوه دادن تخلفات شخص او تقویت شد و با پیروزی انتخاباتی “جورجیا ملونی” در سال ۲۰۲۲ میلادی به اوج خود رسید.

تبدیل “ابتذال رسانه‌ای” به اهرم موفقیت در سیاست

کلید موفقیت سیاسی برلوسکونی، امپراتوری رسانه‌ای او بود که همان طور که پیش‌تر اشاره شد با نام “مدیاست” شناخته می‌شد و شامل ایستگاه‌های تلویزیونی خصوصی بود. برخلاف شبکه دولتی ایتالیا (RAI) که برنامه‌های جدی و غیرماجراجویانه پخش می‌کرد، کانال‌های غول رسانه‌ای “مدیاست” پخش برنامه‌های تلویزیونی تجاری را در ایتالیا معرفی کردند و فیلم‌هایی را که در آن زمان از شبکه دولتی RAI قابل پخش نبودند را به نمایش گذاشتند از جمله سریال‌های سطحی و زرد، مسابقه‌ها و نمایش‌های آمریکایی و مهم‌تر از همه برنامه‌هایی که شامل طنز سیاسی و نمایش دختران با لباس‌های باز و بدن نما بودند. در اصل، امپراتوری رسانه‌ای برلوسکونی با ایجاد فرهنگی عامه پسند که با تبعیض جنسیتی، شوونیسم (برتری طلبی) مردانه، نمایش نوکیسگی و بی‌اخلاقی‌های نامحدود عجین شده بود، از طریق برنامه‌های تلویزیونی مبتذل خود، بافت اجتماعی جامعه ایتالیا را تغییر داد.

 این مرد ثروتمند اولین سیاستمداری بود که تشخیص داد “ابتذال رسانه‌ای” جلب رای بیش تری را در مقایسه با “حساسیت‌های روشنفکرانه” برای یک سیاستمدار تضمین می‌کند. او این رویکرد را حتی به عنوان نخست‌وزیر با مجموعه‌ای از جوک‌ها و نظرات نامناسب حفظ کرد. برای مثال، او یکبار در اظهارنظری بی‌معنی در مورد “بنیتو موسولینی” مدعی شده بود که “موسولینی” هرگز کسی را به قتل نرساند و فقط آن افراد را به تعطیلات فرستاده بود! “برلوسکونی” در سال ۲۰۰۸ میلادی در مورد حضور زیاد زنان در کابینه “خوزه لوئیس رودریگز زاپاترو” نخست وزیر وقت اسپانیا گفته بود که این حضور “بیش از اندازه سطحی” است و باعث “ایجاد مشکل در رهبری نخست وزیر اسپانیا” خواهد بود.

“برلوسکونی” در سال ۲۰۱۰ میلادی در حالی که درگیر یک پرونده رسوایی جنسی بود، اظهار داشت که “بهتر است به زنان زیبا علاقمند باشیم نه آن که همجنسگرا باشیم”. او هم چنین “باراک اوباما” رئیس جمهور اسبق آمریکا را برنزه” و “آنگلا مرکل” صدراعظم اسبق آلمان را “یک احمق بی‌عرضه” توصیف کرده بود.

۲- رفیق حریری

نخست وزیر اسبق لبنان همانند دونالد ترامپ، زندگی حرفه‌ای خود را با سرمایه‌گذاری و توسعه املاک و مستغلات آغاز کرد. حریری به لطف دستاورد‌های قابل توجهی که داشت، از محبوبیت زیادی در لبنان برخوردار شده بود.

“رفیق حریری” در سال ۱۹۴۴ در “صیدا” شهری بندری و باستانی در مدیترانه متولد شد. او که فرزند یک سبزی فروش بود، مدرک مدیریت بازرگانی خود را از دانشگاه عرب در بیروت دریافت کرد و سپس مسیری را که بسیاری از جوانان عرب کارآفرین آن زمان طی می‌کردند، برگزید: او در سال ۱۹۶۵ میلادی خانه پدری را ترک کرد تا در عربستان سعودی به دنبال کسب ثروت مشغول کار و فعالیت شود. حریری پس از مدت کوتاهی معلمی، به عرصه ساخت و ساز روی آورد و در تب و تاب ساختمان‌سازی که در سال‌های اولیه رونق فروش نفت پادشاهی سعودی را فرا گرفته بود، برای خود ثروتی اندوخت.

او در سال ۱۹۶۹ یک شرکت پیمانکاری کوچک را تاسیس کرد. سپس توانست شرکت “اوجیه” که بعدا به “سعودی اوجیه” تغییر نام پیدا کند را تصاحب کند و آن را به یکی از بزرگترین شرکت‌های املاک و مستغلات در عربستان سعودی تبدیل کرد. “حریری” در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی به لبنان بازگشت. او توانست به دلیل دستاورد‌های قابل توجه خود، به ویژه در حوزه املاک و مستغلات و توسعه شهری، پایگاه اجتماعی و محبوبیت قابل توجهی کسب کند. در نتیجه، او موفق شد موقعیت اجتماعی خوبی در لبنان به دست آورد. این وضعیت به او کمک کرد تا در سال ۲۰۰۰ میلادی جانشین ” سلیم الحص” نخست وزیر لبنان شود.

ثروتمند شدن از طریق نزدیکی به خاندان آل سعود

“رفیق حریری” به یکی از افراد مورد علاقه خاندان سلطنتی عربستان تبدیل شد و حتی تابعیت عربستان را نیز به دست آورد، ارتباطی که پس از بازگشت او به لبنان و تلاش برای احیای اعتبارش آن کشور به عنوان یک مرکز گردشگری و مالی پس از جنگ داخلی بسیار ارزشمند و حیاتی قلمداد می‌شد.

رفیق حریری زمانی که در پاییز ۱۹۸۲ میلادی وارد بیروت شد، پس از سال‌ها زندگی در عربستان سعودی به مردی بسیار ثروتمندی تبدیل شده بود. او به عنوان یکی از ۳۰۰ هزار لبنانی که به دنبال ورود به عربستان سعودی نفت‌خیز بودند، به آنجا رفته بود. در نتیجه، تنها ظرف مدت یک دهه او به یک میلیونر تبدیل شد و در کمال تعجب به منصب مشاور نزدیک پادشاه عربستان رسید. شرکت او (اوجیه) به شرکت ساختمانی اصلی مورد استفاده خاندان آل سعود برای تمام پروژه‌های مهم آن خاندان سلطنتی تبدیل شد.

شناخته شدن در لبنان به دلیل فعالیت‌های خیرخواهانه

“حریری” که در سیاست بی‌تجربه بود، به خاطر فعالیت‌های خیرخواهانه‌اش در لبنان شناخته شد. او در سال ۱۹۷۹ میلادی اولین انجمن را در زادگاهش صیدا، منطقه‌ای ساحلی در چند کیلومتری جنوب بیروت، برای کمک به ادامه تحصیل کودکان راه‌اندازی کرد. او در سال‌های نخست حضورش در لبنان پس از سال‌ها دوری از وطن، او به دلیل فعالیت بسیار در سطوح اجتماعی، بشردوستانه و آموزشی به فردی بسیار شناخته شده تبدیل شد. “حریری” در سال ۱۹۸۲ میلادی هنگام ورود به لبنان تامین مالی پاکسازی و آوار برداری خیابان‌های مرکز بیروت را انجام داد. او ماشین‌آلات لازم را برای جمع‌آوری آوار‌هایی که پس از سال‌ها جنگ داخلی روی هم انباشته شده بودند، بازسازی جاده‌ها و هم چنین ارتقاء بیمارستان‌ها با تجهیزات جدید را تدارک دید. “مروان اسکندر” که از دهه ۱۹۸۰ میلادی دوست و همکار “رفیق حریری” بود، در این باره گفته است: “او به لبنان آمد و از جیب خود هزینه تمیز کردن خیابان‌ها و هم چنین پروژه‌ها و بازسازی را تأمین کرد”. کار‌های خیریه “رفیق حریری” از جمله یک بیمارستان، یک دانشگاه آموزشی و بورسیه تحصیلی برای دانشجویان لبنانی ابتدا او را دوباره به وطنش معرفی کرد و همزمان با گسترش منافع مالی اش رشد کرد.

برنامه شهری “حریری” در لبنان با الگوبرداری از کشور‌های حوزه خلیج فارس

جنگ به رفیق حریری اجازه نداد تا برنامه‌هایی که برای بازسازی بیروت داشت را توسعه دهد. یک دهه بعد، او در سال ۱۹۹۴ میلادی “سولیدر” شرکتی که مسئول بازسازی مرکز شهر بیروت بود را تاسیس کرد. آن شرکت به دنبال جایگزینی مرکز ویران شده لبنان با یک برنامه توسعه شهری به سبک کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس با مغازه‌ها و املاک گران‌قیمت بود. حریری تلاش‌های بازسازی خود را بر روی مرکز بیروت متمرکز کرد و زیرساخت‌هایی به سبک کشور‌های حوزه خلیج فارس شامل جاده‌ها و دفاتر املاک و مستغلات لوکس، مغازه‌ها، هتل‌ها و رستوران‌ها را به امید جذب سرمایه‌گذاران از خارج از کشور ساخت. حریری به عنوان یک پیمانکار میلیاردر که ثروت خود را در عربستان سعودی به دست آورده بود، توانست این پروژه بلندپروازانه را تحقق بخشد.

رفیق حریری و “سعد حریری” پسرش

انتقادات مطرح شده درباره پروژه شهری “حریری” 

با این وجود، حریری سیاست‌هایی را در حوزه برنامه ریزی شهری اجرا کرد که انتقاداتی را برانگیخت. منتقدان استدلال می‌کردند بازسازی مرکز بیروت عمدتا تنها به نفع قشر کوچکی از سرمایه‌گذاران ثروتمند لبنانی و کشور‌های حوزه خلیج فارس بوده است و فقرای شهری بیروت و مناطق پیرامونی لبنان سود کمی از آن برنامه عایدشان شد.

نکته دوم آن که حریری” به همراه “فواد سینیوره” وزیر وقت دارایی و “ریاض سلامه” رئیس وقت بانک مرکزی، ارزش پول لبنان را تقویت کردند و در نهایت آن را به دلار آمریکا پیوند زدند. اگرچه این امر از بروز بحران‌های فلج‌کننده ارزی دهه ۱۹۸۰ جلوگیری کرد، اما منجر به افزایش شدید بدهی دولت نیز شد. آن سازوکار، پیچیده بود، اما در اصل، حریری، سینیوره و سلامه از نرخ بهره بالا برای بدهی دولت استفاده کردند تا ارزش پول ملی را تقویت کنند. منتقدان استدلال می‌کردند که در اینجا نیز تنها گروه کوچکی از سرمایه‌گذاران لبنانی و کشور‌های حوزه خلیج فارس ذینفعان اصلی بودند. این استقراض بیش از حد، بدهی دولت لبنان را در سال ۲۰۰۴ میلادی یک سال پیش از ترور منجر به مرگ رفیق حریری، به ۱۶۵ درصد از تولید ناخالص داخلی رساند و لبنان را به یکی از بدهکارترین کشور‌های جهان تبدیل کرد.

لبنان در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ میلادی به بحران مالی نزدیک شد، زیرا سرمایه‌گذاران نگران شدند که دولت آن کشور در پرداخت وام‌های خود کوتاهی کند. هزینه بالای بدهی، منابع کم تری برای خدمات عمومی مانند آموزش یا مراقبت‌های بهداشتی باقی گذاشت، منابعی مالی که توسط رهبران سابق شبه نظامیان لبنان که از تصدی مقام در وزارتخانه‌ها به عنوان مراکز حمایتی استفاده می‌کردند، به طور نامناسبی مدیریت می‌شد. از آنجا که بانک‌ها وام دادن به دولت را بسیار آسان می‌دانستند، انگیزه کمی برای وام دادن به خانوار‌ها و صاحبان مشاغل خصوصی داشتند. در نتیجه، این طیف در آن زمان از بازار بیرون رانده شده بودند. این امر به کُندی رشد اقتصادی، بیکاری و فقر در لبنان دامن زد.

رمز موفقیت “حریری” در عرصه سیاست

کار‌های بشردوستانه “حریری” و روابط نزدیکش با پادشاه عربستان، در‌های زیادی را برای شخص او در سیاست لبنان گشود. ماه‌ها پس از ورودش به بیروت، ولیعهد جدید عربستان سعودی او را به عنوان فرستاده‌ای به منظور برقراری آتش‌بس در لبنان و انجام تمام مذاکرات به عنوان نماینده پادشاهی سعودی انتخاب کرد. “نیکلاس بلانفورد” نویسنده “کشتن آقای لبنان”، کتابی که بر وضعیت سیاسی پیرامون ترور “رفیق حریری” تمرکز دارد، در این باره می‌گوید: “او (رفیق حریری) فاقد تجربه سیاسی بود. با این وجود، او فرستاده عربستان سعودی بود و به عنوان نماینده یک کشور قدرتمند در منطقه دیده می‌شد”.


بیشتر بخوانید: ایلان ماسک کیست؟/ همه چیز درباره پولدارترین مرد جهان و پروژه‌هایش


یکی دیگر از دارایی‌های مهم و اساسی که “رفیق حریری” در طول جنگ به عنوان مذاکره‌کننده از آن برخوردار بود، موقعیت او به عنوان یک فرد خارجی بود. رهبران سیاسی لبنان او را به عنوان یک تهدید قلمداد نمی‌کردند. در نتیجه، برای “رفیق حریری” آسان بود که با همه بازیگران سیاسی در لبنان صحبت کند بدون آن که آنان این احساس را داشته باشند که او بخشی از مشکلات داخلی آن کشور است. این موقعیت به “حریری” کمک می‌کرد تا به عنوان یک اهرم فشار بین طرفین مختلف عمل کند. علاوه بر این، او هم چنین در برهه‌های زمانی درگیری داخلی که اعتماد کردن بین بازیگران مختلف سیاسی کار دشواری بود، فردی دوست‌داشتنی و قابل اعتماد به نظر می‌رسید.

“رفیق حریری” در کار‌های خیریه‌اش افراط می‌کرد آن هم به اندازه خرید قایق‌های تفریحی، جت‌های خصوصی و پروژه‌های املاک و مستغلات چند میلیون دلاری‌اش که با ولخرجی همراه بود. او همیشه لباس‌های بی‌عیب و نقص می‌پوشید و هیکلی تنومند با ابرو‌های پرپشت و رفتاری آمرانه داشت.

کلید موفقیت از دید شخص “رفیق حریری”

“رفیق حریری” همان طور که پیش‌تر اشاره شد مردی خودساخته بود که در یک خانواده کشاورز فقیر در صیدا بزرگ شده بود. او معتقد بود که داشتن رابطه شخصی با مردم، از رهبران سیاسی گرفته تا مردم عادی، “کلید موفقیت” است.

این موقعیت به او اجازه داد تا بخشی از سازمانی باشد که دو کنفرانس را در سوئیس ظرف مدت شش ماه در فاصله پاییز ۱۹۸۳ و بهار سال بعد از آن طراحی کرد. این کنفرانس‌ها در ژنو و لوزان، بازیگران محلی و بین‌المللی درگیر در مناقشه لبنان را با هدف برقراری آتش‌بس در بحبوحه درگیری‌های شدید در بخش‌هایی از کشور گردهم آوردند.

تنوع بخشیدن به دارایی‌ها از طریق بنیاد “حریری”

حریری در حالی که به تلاش‌های خود در لبنان برای ایجاد آتش‌بس ادامه می‌داد، بر تنوع بخشیدن به کسب‌وکار خود و جمع‌آوری پول بیش‌تر بر روی “بنیاد حریری” که در سال ۱۹۸۳ تأسیس شده بود، تمرکز کرد. او در بانکداری و املاک و مستغلات در بریتانیا و فرانسه سرمایه‌گذاری کرد و دارایی‌های شخصی خود را به طرز چشمگیری افزایش داد. او تا زمان مرگش، خانه‌هایی در حداقل دوازده کشور در سراسر جهان و چهار هواپیما و دو قایق تفریحی از خود به جا گذاشته بود. هم چنین، رفیق حریری” به گردهم آمدن دوباره نمایندگان مجلس و سیاستمداران لبنان که در طول جنگ داخلی در نقاط مختلف جهان پراکنده شده بودند، کمک کرد.

فرزندان “رفیق حریری” پس از ترور او با ارث شان چه کردند؟

پس از مرگ “رفیق حریری” در نتیجه انفجار تی ان تی در فوریه ۲۰۰۵ میلادی، پسرانش سهام شرکت “سعودی اوجیه” را به ارث بردند. “ایمن”، “فهد” و “بهاء” آن سهام را به برادرشان “سعد” دومین پسر رفیق حریری فروختند. “سعد حریری” در دسامبر ۲۰۱۶ به عنوان نخست وزیر منصوب شد. او هم چنین از نوامبر ۲۰۰۹ تا ژوئن ۲۰۱۱ این سمت را بر عهده داشت. او از سال ۲۰۰۵ رهبر جنبش “المستقبل” بود. سعد پیش از ورود به سیاست، از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵ رئیس کمیته اجرایی شرکت مخابراتی “اوجیه” بود که در خاورمیانه و آفریقا فعالیت داشت. علاوه بر این، او ریاست بانک سرمایه‌گذاری سعودی، گروه تحقیقات و بازاریابی سعودی و کانال تلویزیونی لبنانی “المستقبل” را نیز برعهده داشت.

بهاء، پسر ارشد “رفیق حریری”، “هورایزن گروپ” یک شرکت هلدینگ املاک و مستغلات با سرمایه‌گذاری در عمان، اردن و بیروت، لبنان را تاسیس کرد و ریاست آن را بر عهده دارد. هم چنین، “بهاء” مالک اکثریت سهام شرکت خدمات لجستیکی “گلوب اکسپرس” دارای نمایندگی در بیش از ۱۰۰ کشور جهان است. دارایی خالص او ۲ میلیارد دلار برآورد شده‌است.

 “ایمن” پسر سوم رفیق حریری، در سال ۲۰۱۷ میلادی درصد سهام خود در شرکت هلدینگ خانوادگی GroupeMed، با منافعی در بانکداری و املاک و مستغلات، به قیمت ۵۳۵ میلیون دلار فروخت. او از طریق شرکت Red Sea Ventures مستقر در نیویورک در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری کرده است.

“فهد” پسر کوچک‌تر رفیق حریری، مقداری از درآمد حاصل از فروش سهام خود در شرکت “اوجیه” به برادرش را در سال ۲۰۱۲ میلادی در سه بانک لبنانی، از جمله بانک “عوده” و در املاک و مستغلات در نیویورک و پاریس سرمایه‌گذاری کرد. او هم چنین سه ساختمان مسکونی در بیروت ساخته است.

سرمایه گذاری خانواده “حریری” بر روی رسانه‌ها

خانواده حریری در چندین رسانه، چه به طور مستقیم و چه از طریق شرکت‌های واسطه‌ای که در اختیار داشتند، سرمایه گذاری کردند. آنان از طریق شرکت سرمایه‌گذاری “المال” در روزنامه “النهار”، روزنامه “المستقبل” و شبکه تلویزیونی “المستقبل” به طور مستقیم، در رادیو “اورینت” از طریق هولدینگ “وِیو” و در روزنامه “دیلی استار” چاپ لبنان از از طریق هولدینگ “دی. اس” سرمایه گذاری کرده بودند. خانواده “حریری” مالک رادیو “اورینت” مستقر در پاریس هستند که برنامه‌های آن در فرانسه پخش می‌شود.

فروش خانه لاکچری خانواده “حریری” در لندن

خانواده “حریری” در ژوئن ۲۰۲۲ میلادی یک خانه پنج خوابه که در فاصله کمی از فروشگاه هرودز در لندن قرار داشت را به قیمت ۱۹.۷۵ میلیون پوند (۲۴ میلیون دلار) به یک تاجر فروختند. این ملک لاکچری ۶۰۲ متر مربعی که در سال ۱۸۸۹ میلادی ساخته شد از سال ۲۰۱۴ متعلق به خانواده “حریری” بود. این عمارت یکی از معدود خانه‌های کامل باقی مانده در ناحیه پرطرفدار نایتسبریج در مرکز لندن است و بسیاری از ساختمان‌های اصلی دیگر آن ناحیه در طول سالیان گذشته به آپارتمان یا واحد‌های دوبلکس تبدیل شده‌اند.

به دلیل موقعیت مکانی، آن خانه غرق در نور طبیعی است و اتاق‌ها فضایی روشن و دلباز دارند که مشرف به باغ‌های عمومی بزرگ و محوطه‌سازی شده است. خانواده “حریری” پس از خرید آن ملک، از “آلبرتو پینتو” طراح فرانسوی خواستند تا فضای داخلی آن را مدرن سازد. سبک خاص و پرجزئیات طراحی “پینتو” ظاهری کلاسیک از خانه‌های روستایی انگلیسی را با ویژگی‌های لاکچری و بین‌المللی ترکیب کرده است.

۳-میت رامنی

“میت رامنی” عمدتا نامش به عنوان سیاستمدار و فرماندار سابق ماساچوست در سرخط اخبار رسانه و مطبوعات مطرح شده است، اما واقعیت آن است که او نیز همانند “دونالد ترامپ” تاجر و سرمایه گذار بوده است.

او یکی دیگر از سیاستمداران آمریکایی است که همانند دونالد ترامپ، توسط جمهوری‌خواهان برای رقابت با باراک اوباما در سال ۲۰۱۲ نامزد شده بود. رامنی در اصل یک تاجر املاک و مستغلات نیست، اما به خاطر خرید املاک لاکچری در مناطق مختلف ایالات متحده شناخته شده است. سبد دارایی‌های او شامل یک عمارت بزرگ ۱۰ میلیون دلاری در نیوهمپشایر مشرف به دریاچه و یک عمارت دیگر در لاهویا به ارزش ۱۲ میلیون دلار است.

رامنی ثروتش را از چه طریق به دست آورده است؟ 

“میت رامنی” طبق اسناد مالی فدرال تا سال ۲۰۱۱ میلادی بین ۱۹۰ تا ۲۵۰ میلیون دلار ثروت در اختیار داشته که بخش عمده آن در طول ۱۵ سال ریاستش بر شرکت “بِین کپیتال” بدست آمده بود. “بین کپیتال” از زمان تاسیس آن شرکت در سال ۱۹۸۳ میلادی تا زمان جدایی “رامنی” از آن در سال ۱۹۹۹، به یکی از برترین شرکت‌های خرید سهام در آمریکا تبدیل شد و بیش از ۱۱۵ شرکت را خریداری کرد.

 طبق گزارش منتشر شده توسط روزنامه “لس آنجلس تایمز” در سال ۲۰۰۰ میلادی، آن شرکت به طور میانگین بازده سالانه ۸۸ درصدی را به ثبت رساند. در دوران حضور “رامنی” در بین کپیتال یکی از معاملات سوال‌برانگیزتر آن شرکت، خرید شرکت “دیمِن” یک شرکت آزمایش پزشکی در سال ۱۹۸۹ میلادی بود، شرکتی که در نهایت به کلاهبرداری از دولت و پرداخت جریمه ۱۱۹ میلیون دلاری محکوم شد. اگرچه رامنی در هیئت مدیره آن شرکت حضور داشت، اما هرگز متهم شناخته نشد و در فاصله پیش از فروش آن شرکت در سال ۱۹۹۳، بازده سرمایه‌گذاری خود را به میزان سه برابر افزایش داد. طبق گزارش روزنامه “بوستون گلوب”، رامنی شخصا ۴۷۳۰۰۰ دلار از آن معامله دریافت کرد. طبق اکثر گزارش‌ها، رامنی تا حد زیادی به عنوان مغز متفکر و نظم دهنده پشت آن معاملات شناخته شده بود. روزنامه “وال استریت ژورنال” در سال ۲۰۱۲ میلادی گزارش داده بود که میت رامنی حساب بازنشستگی‌ای به ارزش بین ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار دارد.

بهره مندی از کمک‌های پدر ثروتمند ترامپ در مقابل عدم برخورداری رامنی از کمک خانواده

هرچه منتقدان ممکن است درباره “میت رامنی” نامزد شکست خورده ریاست جمهوری سخن بگویند، اما دست کم همگان بر سر این موضوع اجماع نظر دارند که او به عنوان یک تاجر عملکرد خوبی داشته است. چنین اجماع نظری در مورد “دونالد ترامپ” نامزد حزب جمهوری خواه وجود نداشته است. ترامپ علاقه دارد بگوید که ورشکستگی‌های متعدد کسب‌وکارهایش تنها مهارت او را در استفاده از قوانین و دادگاه‌ها برای کسب مزیت نسبت به رقبایش نشان می‌دهد.

هم چنین، این ورشکستگی‌ها نشان می‌دهند که برخلاف بسیاری از سرمایه‌گذاران، ترامپ برای تأمین مالی پروژه‌های املاک و مستغلات خود وام‌های سنگینی دریافت کرده بود. نتیجه یک ارزیابی انجام شده در سال ۲۰۰۰ میلادی نشان می‌دهد که کسب‌وکار‌های ترامپ به وام‌هایی متکی بوده‌اند که در مجموع ۶۹ درصد از آن چه را که او با پول خودش در پروژه‌هایش سرمایه‌گذاری کرده بود، تشکیل می‌داد. در مقابل، همین رقم برای صندوق‌های موجود در شاخص املاک و مستغلات به طور میانگین حدود ۳۶ درصد است که نشان می‌دهد بسیاری از مدیران رویکرد محافظه‌کارانه‌تری نسبت به سرمایه‌گذاری اتخاذ کرده‌اند.

برخی خاطرنشان کرده‌اند که ترامپ سبک زندگی مجللی دارد و گمان می‌کنند که هزینه‌های شخصی او ممکن است عملکرد ضعیفش را توضیح دهد. با فرض این که ترامپ به خوبی یک مدیر معمولی عمل می‌کرد و تنها ۱ درصد از دارایی‌هایش را به سبک زندگی‌اش اختصاص می‌داد، نه تنها امروز ۸.۶ میلیارد دلار ثروت داشت، بلکه سالانه درآمدی هشت رقمی داشت.

سابقه “ترامپ” در تضاد آشکار با سابقه “رامنی” است. همان طور که پیش‌تر اشاره شد “رامنی” در سال ۱۹۸۴ میلادی شرکت “بین کپیتال” را تاسیس کرد که به دلیل اخراج کارکنانش از شرکت‌هایی که در آن سرمایه گذاری کرده به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. با این وجود، هیچ کس نمی‌تواند منکر این واقعیت شود که رامنی پول هنگفتی به دست آورده است.

او بین کپیتال را با یک صندوق سرمایه‌گذاری ۳۷ میلیون دلاری تأسیس کرد. آن شرکت تا سال ۲۰۱۶ میلادی مدعی بود که ۷۰ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت دارد. به گزارش نشریه “فوربز” میانگین بازده بین کپیتال از سرمایه‌گذاری‌هایش تحت رهبری “رامنی” ۱۷۳ درصد بوده است. رامنی به قدری در بین سرمایه‌گذاران محبوب بود که می‌توانست کارمزد ۳ درصد دریافت کند، به جای ۲ درصدی که اکثر رقبایش ارائه می‌دادند.

طبق گزارش نشریه “فوربز”، ثروت “رامنی” در سال ۲۰۱۲ تنها حدود ۲۳۰ میلیون دلار بود. این تا حدودی بدان خاطر است که او شرکت بین کپیتال را برای دنبال کردن حرفه سیاسی خود ترک کرد و آن شرکت از زمان جدایی او با مشکل مواجه شده است.
یکی از دلایلی که ترامپ یک مولتی میلیاردر است، در حالی که رامنی این طور نیست، آن است که ترامپ از پدرش کمک دریافت کرده بود.

هر دوی آنان از خانواده‌های ثروتمندی برخاسته بودند. پدر “رامنی” به او وامی داد که او با آن اولین خانه خود را به قیمت ۴۲۰۰۰ دلار خریداری کرد. در حالی که رامنی از تمام مزایای بزرگ شدن در یک خانواده ثروتمند و دارای ارتباطات خوب برخوردار بود، این تنها مدرک کمک مالی ملموس از سوی والدینش بوده است. این در حالیست که پدر ترامپ در طول دوران حرفه‌ای خود با میلیون‌ها وام به او کمک کرده بود. “فِرِد ترامپ” یکی از دو ضامن وام ساختمانی ۷۰ میلیون دلاری از شرکت خدمات مالی آمریکایی “هانوفر کورپوریشن” بود که یکی از اولین پروژه‌های بزرگ “دونالد ترامپ” یعنی گرند هایت” در منهتن را در سال ۱۹۷۸ میلادی تامین مالی کرد.

هم چنین، “فرد ترامپ” یک خط اعتباری بدون وثیقه از “چیس منهتن” به مبلغ ۳۵ میلیون دلار برای پسرش ترتیب داد که او از آن نیز برای ساخت هتل استفاده کرد. در نهایت، “فرد ترامپ” وامی مشکوک به ارزش ۳.۵ میلیون دلار به پسرش داد و ژتون‌های یکی از کازینو‌های ورشکسته پسرش را به عنوان وثیقه قرار داده بود. نهاد‌های نظارتی بعدا آن وام را غیرقانونی اعلام کردند. ارتباطات “فرد ترامپ” به پسرش “دونالد” کمک کرد تا کارش را آغاز کند. از آن زمان به این سو، او به طور مداوم نسبت به کل صنعت املاک و مستغلات عملکرد ضعیفی داشته است.

معاملات املاک و مستغلات رامنی

یکی از معاملات املاک رامنی خانه شهری بلمونت به ارزش ۸۰۹ هزار دلار در ماساچوست بوده است. این خانه لاکچری با تنها ۲ اتاق خواب ساده‌ترین خانه “میت رامنی” بوده است.

خانه دیگر او در ولفبورو در نیوهمپشایر به ارزش ۱۰ میلیون دلار است. خانواده رامنی در سال ۱۹۹۷ میلادی ۲.۵ میلیون دلار برای آن خانه سه طبقه ۶ خوابه کنار دریاچه هزینه کردند. آنان سپس ملک مجاور آن خانه را با مبلغی نامشخص خریداری کردند.

خانه ساحلی در لاهویا در جنوب کالیفرنیا سومین خانه رامنی است. ارزش آن خانه ۹.۶ میلیون دلار تخمین زده شده است. خانواده رامنی آن خانه ساحلی را در ماه مه ۲۰۰۸ به قیمت ۱۲ میلیون دلار خریداری کردند. آن خانه به سبک اسپانیایی در یک کوچه بن‌بست با دسترسی مستقیم به ساحل، یک پاسیوی خلوت، یک استخر سرپوشیده و یک آشپزخانه ساخته شده است. 

یکی دیگر از خانه‌های خانواده رامنی کلبه اسکی در یوتا است. ارزش آن ملک ۳.۹۲ میلیون دلار تخمین زده شده است. خانواده رامنی آن کلبه اسکی را در سال ۲۰۰۹ میلادی با قیمت ۳.۹۲ میلیون دلار به فروش رساندند. آنان زمینی که آن کلبه در آن واقع شده را در سال ۱۹۹۵ میلادی خریداری کردند و سپس یک خانه سفارشی ۸۸۲ متر مربعی ساختند که در سال ۱۹۹۹ تکمیل شد. این خانه ۷ خوابه در زمینی به مساحت ۱۱ هکتار واقع شده بود.

خانه خانوادگی سابق خانواده رامنی در ماساچوست به ارزش ۳.۵ میلیون دلار خانه‌ای سه طبقه با ۷ اتاق خواب بود که به مدت ۲۰ سال محل زندگی رامنی و همسرش و پنج پسرشان بود. آین خانه در سال ۱۹۸۹ به قیمت ۸۹۰۰۰۰ دلار خریداری شد و رامنی تا زمان انتخاب شدن به عنوان فرماندار ایالت در سال ۲۰۰۳ در آنجا زندگی می‌کرد. پس از انجام بازسازی‌های گسترده در آن ملک که در دهه ۱۹۳۰ ساخته شده بود، خانواده رامنی آن خانه را در آوریل ۲۰۰۹ به قیمت ۳.۵ میلیون دلار فروختند.

۴- بیدزینا ایوانیشویلی

این تاجر و سیاستمدار گرجی در آوریل ۲۰۱۲ میلادی حزب “رویای گرجی” را تاسیس کرد. او رقیب اصلی سیاسی “میخائیل ساکاشویلی” رئیس‌جمهور اسبق گرجستان بود. حزب او منتقد جدی سیاست‌های دولت پیشین در گرجستان به‌شمار می‌رفت. نام “ایوانیشویلی” در فهرست ثروتمندترین افراد که توسط نشریه “فوربز” در مارس ۲۰۱۲ منتشر کرد به چشم می‌خورد. او با ثروتی به ارزش حدودا ۶٫۴ میلیارد دلار، در جایگاه ۱۵۳ قرار گرفته بود. او با این دارایی، ثروتمندترین فرد گرجستان لقب گرفت. ارزش کل دارایی او در سال ۲۰۲۴ میلادی ۷.۶ میلیون دلار تخمین زده شده بود.

 ایوانیشویلی دهمین سیاستمدار ثروتمند جهان است. او با تاسیس بلوکی تحت عنوان “ائتلاف رویای گرجستان” برای رقابت در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۲ به سیاست پیوست. آن بلوک با اکثریت قاطع در انتخابات پیروز شد و “ایوانیشویلی” در اکتبر ۲۰۱۲ میلادی به نخست وزیری رسید. با این وجود، دوره زمامداری او از زمان کناره‌گیری‌اش از منصب نخست وزیری در نوامبر ۲۰۱۳ زیاد دوام نیاورد.

ثروتمند شدن در روسیه در میانه هرج و مرج پس از فروپاشی شوروی

“بیدزینا ایوانیشویلی” میلیاردری است که ثروت خود را در روسیه به‌دست آورد. او در عرصه سیاسی خواستار بهبود روابط گرجستان با روسیه است. او زاده ۱۸ فوریه سال ۱۹۵۶ در روستای چورویلا واقع در منطقه ایمرتی در غرب گرجستان است. “بیدزینا” که کوچک‌ترین عضو خانواده محسوب می‌شود، در یک خانواده هفت نفره فقیر به دنیا آمد و پدرش کارگر کارخانه منگنز بود. او پس از پایان تحصیلات در دوره دبیرستان، در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد در دانشگاه دولتی تفلیس مشغول به تحصیل شد. او در سال ۱۹۸۲ به مسکو رفت و دوره دکتری اقتصاد خود را در دانشگاه دولتی مهندسی راه‌آهن مسکو گذراند. او اکنون در مجتمعی بر روی تپه‌های تفلیس زندگی می‌کند که طراح آن “شین تاکاماتسو” معمار معروف ژاپنی بوده و این بنا را به سفارش او طراحی کرده است. ارزش این بنا حدود ۵۰ میلیون دلار است.

“ایوانیشویلی” بخش عمده‌ای از دهه ۱۹۹۰ را در روسیه گذراند، شرکت‌های بانکی، فلزات و مخابرات تاسیس کرد و در هرج و مرج پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ثروتمند شد. زمانی که او به گرجستان بازگشت و وارد سیاست شد، زندگی حال و هوای رمز و رازگونه‌ای به خود گرفت. سرگرمی‌های عجیب و غریب ایوانیشویلی، از جمله نگهداری کوسه و گورخر و جمع‌آوری درختان نادر، توجه گسترده‌ای را به خود جلب کرد و داستان‌های مربوط به فعالیت‌های ولخرجانه‌اش او را در داخل گرجستان بر سر زبان‌ها انداخت. همان طور که او یک بار در مصاحبه‌ای نادر گفت:”من می‌توانم هر چیزی را به شما بگویم و شما نمی‌توانید آن را بررسی کنید”.

“ایوانیشویلی” تا سال ۲۰۰۳ میلادی در روسیه زندگی می‌کرد و دارایی‌هایی به ارزش چندین میلیارد دلار داشت. معاملات تجاری او با بسیاری از الیگارشی‌های برجسته روس آن زمان در هم تنیده شده بود افرادی که بسیاری از آنان در حال حاضر در فهرست تحریمی کشور‌های غربی قرار گرفته‌اند. “ایوانیشویلی” پس از ورود به سیاست در سال ۲۰۱۱ اظهار داشت که تمام مشاغل و دارایی‌های متعلق به خود در داخل روسیه را خواهد فروخت تا از سوالات غیرضروری در جامعه گرجستان جلوگیری کند. علیرغم آن که “ایوانیشویلی” دارایی‌هایی را که مستقیما به نام او در روسیه ثبت شده بودند را به فروش رساند، تحقیات نهاد “شفافیت بین الملل” نشان داد که او در فاصله سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ میلادی کماکان از طریق نهاد‌های برون‌مرزی، مالک دست کم ۱۰ شرکت روسی بوده است که آن شرکت‌ها به شبکه‌ای گسترده‌تر از شرکت‌های تابعه تبدیل شده‌اند.

 ایوانیشویلی تا به امروز از طریق یکی از شرکت‌های برون‌مرزی خود، مالک حداقل دست کم یک شرکت در روسیه با نام “آکوا اسپیس” (Aqua-Space Ltd) است. “آکوا اسپیس” در سال ۲۰۲۳ شاهد افزایش فعالیت اقتصادی بود و سود خالص ۷۰ میلیون روبلی را گزارش کرد. علاوه بر این که “ایوانیشویلی” افکار عمومی را در مورد دارایی‌های روسی خود گمراه کرد سهولت خرید و فروش دارایی‌های او در روسیه پرسش‌هایی را در مورد احتمال وجود روابط سیاسی بین او کرملین مطرح کرده است.

گئورگی پولتاوچنکو

تجارت اعضای خانواده ایوانیشویلی با یک ژنرال کا گ ب

خویشاوندان “بیدزینا ایوانیشویلی” نیز در روسیه تجارت می‌کنند و با یک ژنرال کا گ ب که تحت تحریم قرار گرفته روابط تجاری داشته‌اند. برای مثال، “الکساندر ایوانیشویلی” برادر “بیدزینا ایوانیشویلی” و “اوچا ماماتساشویلی” پسر عمه او با “گئورگی پولتاوچنکو” فرماندار سابق سن پترزبورگ و هم چنین با “رولند خریانوف” یک مقام عالی رتبه سابق ولگوگراد که همسرش “آنا کوویچکو” عضو سابق دومای دولتی بوده، تجارت کرده‌اند.

اوچا ماماتساشویلی

ادامه توسعه املاک و مستغلات همسر “ایوانیشویلی” در روسیه 

همان طور که پیش‌تر اشاره شد، “ایوانیشویلی” که اغلب به عنوان حاکم غیررسمی آن کشور توصیف می‌شود، هنگام تاسیس حزب سیاسی “رویای گرجی” در سال ۲۰۱۱ سوگند یاد کرد که کسب و کار‌های خود را بفروشد و گذرنامه روسی خود را لغو کند. با این وجود، گزارشی منتشر شده در سال ۲۰۲۴ میلادی نشان می‌داد که همسر “ایوانیشویلی” به گسترش دارایی‌های شخصی خود در روسیه ادامه داده و اخیرا در سال جاری میلادی نیز خرید جدیدی انجام داده است. دارایی‌های گزارش نشده قبلی او شامل یک خانه دوم و دو قطعه زمین مجاور در نزدیکی “پردلکینو” یک شهرک ویلایی نخبه نشین در خارج از مسکو است. یک شرکت مرتبط با ایوانیشویلی مالک ۲.۷ هکتار زمین مجاور دیگر است.

خبرنگاران براساس قیمت املاک مشابه، تخمین می‌زنند که ارزش کل این املاک و مستغلات حداقل ۱۴.۷ میلیون دلار باشد. “ایوانیشویلی” اولین اقامتگاه خانواده‌اش در روسیه، خانه‌ای بزرگ در یک منطقه مرفه مسکو که زمانی محل سکونت نقاشان و هنرمندان بود را در سال ۲۰۱۳ میلادی زمانی که نخست‌وزیر بود در پرونده دارایی‌هایش اعلام کرد. آن خانه به نام “اکاترینا خِودِلیدزه” و “اوتا ایوانیشویلی” پسرش ثبت شده است. طبق اسناد کشف شده، آن خانه اکنون اجاره داده شده و به نظر می‌رسد درآمد حاصل از آن از طریق یک بانک روسی که در فهرست تحریمی غرب قرار دارد به شخص “خِودِلیدزه” می‌رسد. این موضوع نشان می‌دهد که اعضای خانواده “ایوانیشویلی” هرگز ارتباط خود را با روسیه قطع نکرده‌اند.  خانه خانواده ایوانیشویلی در مسکو در خیابان ساوراسووا در منطقه سوکول واقع شده که به خاطر فضا‌های سبز، معماری متمایز و قیمت‌های بالایش شناخته شده است.

ایوانیشویلی و اکاترینا خِودِلیدزه همسرش

دست راست “ایوانیشویلی” واسطه و جاسوس روسیه بود

ایالات متحده در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳ به دلیل همکاری “اوتار پارتسخالادزه” دادستان کل سابق گرجستان با سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) نام او را در فهرست افراد تحت تحریم قرار دارد. “پارتسخالادزه” که اکنون شهروند روسیه است، دست راست “بیدزینا ایوانیشویلی” بوده است. تحقیقات متعدد روزنامه‌نگاران نشان داد که او در طول سال‌ها به عنوان واسطه فعالیت‌های “ایوانیشویلی” عمل کرده بود. میزان تلاش حزب “رویای گرجی” برای محافظت از “پارتسخالادزه” حتی از طریق قربانی کردن اعتبار خوب بانک ملی گرجستان، نشان می‌دهد که او در قدرت غیررسمی ایوانیشویلی تا چه اندازه نقش مهمی داشته است. “سوسو گوگاشویلی” معاون سابق رئیس سرویس امنیت دولتی که در حال حاضر در زندان است، در سپتامبر ۲۰۲۲ افشاگری کرده بود که بیدزینا ایوانیشویلی به “واختانگ گوملائوری” رئیس سرویس امنیت دولتی (محافظ شخصی سابق ایوانیشویلی)، دستور داده بود تا با سرویس امنیت فدرال روسیه ارتباط برقرار کند.

اوتار پارتسخالادزه  

اهداف آن جلسات شامل موارد ذیل بودند: ایجاد کریدور‌های امن برای کالا‌های غیرقانونی و قاچاق، اعطای شهروندی گرجستان به افراد خاص مورد درخواست طرف روسی، کمک به آنان در تاسیس شرکت‌ها در گرجستان و تحویل غیرقانونی مخالفان حکومت روسیه به کرملین توسط گرجستان. به “گفته گوگاشویلی” یکی از نتایج خاص این همکاری، انتقال نیترات آمونیوم از روسیه از طریق گرجستان (که در آنجا به عنوان کالای گرجستانی نامگذاری شده بود) به سوریه بود (گفته می‌شود که کشتی حمل و نقل از بندر پوتی گرجستان و بندری در لبنان استفاده کرده بود).

واختانگ گوملائوری  

عروسک گردان عرصه سیاست گرجستان

روزنامه “گاردین” در گزارشی در سال ۲۰۲۴ میلادی با اشاره به پر رمز و راز بودن زندگی “ایوانیشویلی” نوشته بود:” در خیابان‌های پر پیچ و خم تفلیس باستانی، هر فردی همواره زیر نگاه تیزبین اوست. “بیدزینا ایوانیشویلی” ثروتمندترین و تاثیرگذارترین چهره گرجستان، از یک عمارت شیشه‌ای بر فراز تپه، که منتقدان آن را به “لانه تبهکاران” مشابه فیلم‌های “جیمزباند” تشبیه می‌کنند، بیش از یک دهه است که تغییر جهت کشورش از نزدیکی به غرب به سوی تقویت همکاری با روسیه را هدایت می‌کند. با آخرین پیروزی حزبش در انتخابات پارلمانی، به نظر می‌رسد که این مسیر برای سالیان آینده آینده ادامه خواهد یافت و هشدار‌هایی را از سوی مخالفان مبنی بر اینکه “ایوانیشویلی” قصد دارد تجربه شکننده سه دهه‌ای دموکراتیک گرجستان را از بین ببرد و در عین حال هرگونه مسیر عملی برای ادغام آن کشور در اتحادیه اروپا را مسدود کند، برانگیخته است.

از زمان تصدی کوتاه مدت مقام نخست وزیری توسط “ایوانیشویلی” از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳، این الیگارش مرموز که ثروتش در کشوری با تولید ناخالص داخلی ۳۰ میلیارد دلار، ۷.۵ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، تا حد زیادی نفوذ خود را از پشت صحنه اعمال کرده و بسیاری از گرجی‌ها او را “عروسک گردان” کشور توصیف می‌کنند. “ایوانیشویلی” در مصاحبه‌های خود با اظهارنظر علیه همجنسگرایان، گرجستان را درگیر مبارزه “فرهنگی با غرب” توصیف کرد و غربی‌ها را به تلاش برای “تحمیل ارزش‌های فاسد خود بر ملت گرجستان” متهم کرده بود. او ادعا کرد که والدین در اروپا به کودکان فشار می‌آورند تا تحت عمل جراحی تغییر جنسیت قرار گیرند و این که “شیر مردان” برای نوزادان “همانند شیر زنان” تلقی می‌شود.

او هم چنین کارزار انتخاباتی حزب خود را حول اتهاماتی مبنی بر این که غرب، همراه با مخالفان داخلی او در تلاش است تا گرجستان را به درگیری به سبک اوکراین بکشاند، مطرح کرده بود. این پیام مهمی در کشوری است که بسیاری از شهروندانش پس از حمله کوتاه نیرو‌های تحت فرمان “پوتین” به گرجستان در سال ۲۰۰۸، از جنگ با روسیه می‌ترسند. منتقدان “ایوانیشویلی” و کسانی که زمانی با او کار می‌کردند، هشدار می‌دهند که در پشت لفاظی‌های گزافه‌گویانه او، خطری واقعی نهفته است. آنان به وعده‌های او برای ممنوعیت فعالیت همه احزاب اصلی اپوزیسیون و حذف نمایندگان آن احزاب پس از انتخابات اشاره کرده‌اند چرا که “ایوانیشویلی” آنان را “خائن به کشور” خوانده است.

برای “ایوانشویلی” ماندن در قدرت یک مسئله حیاتی برای بقا است. او معتقد است که اگر متحمل شکست شود، مخالفانش نه تنها به دنبال قدرت سیاسی او، بلکه به دنبال امپراتوری تجاری اش نیز خواهند رفت. در زمان رهبری او، گرجستان لایحه “عوامل خارجی” را تصویب کرد که سازمان‌های مردم‌نهاد تحت حمایت غرب را هدف قرار می‌داد، در کنار قوانین ضد همجنسگرایان که هر دو اقدام شباهت‌های قابل توجهی به قوانینی داشتند که سال‌ها پیش توسط کرملین تصویب شده بودند. پیام‌های “ایوانیشویلی” برای گروه اصلی رای‌دهندگان گرجستان، به ویژه در مناطق صنعتی و مناطق فقیرنشین محافظه‌کار، که پیشرفت اقتصادی کُند بوده و جذابیت اروپا دور و کمرنگ به نظر می‌رسد، طنین‌انداز است.

اوتا ایوانیشویلی

جنجال بر سر خرید آپارتمان توسط پسر ارشد “ایوانیشویلی” در توکیو

هفته نامه ژاپنی “شوکان بونشون” در سال جاری میلادی در گزارشی تحقیقی درباره “اوتا ایوانیشویلی” پسر ارشد “بیدزینا ایوانیشویلی” او را “پسر بزرگ یک دیکتاتور طرفدار پوتین که در ژاپن دیده شده است” توصیف کرده بود. طبق ادعای آن نشریه اوتا ایوانیشویلی با “تیموراز لژاوا” سفیر گرجستان در ژاپن در یک رستوران در توکیو ملاقات کرده است.

آن هفته نامه هم چنین عکس‌هایی از آن جلسه منتشر کرد. طبق آن گزارش، این جلسه حدود یک ساعت به طول انجامید و در پایان، “لژاوا” یک کیف بزرگ سیاه به “ایوانیشویلی” داد و گفته بود: “اینجا بازش نکن، امیدوارم این برایت مفید باشد”.

تحقیقات هفته نامه “شوکان بونشون” بر فعالیت‌های “اوتا ایوانیشویلی” در ژاپن طی یک سال گذشته متمرکز بود. در آن گزارش آمده بود که او در تابستان ۲۰۲۴، یک آپارتمان لوکس به ارزش ۵۰۰ تا ۵۵۰ میلیون ین (تقریبا ۳.۵ میلیون دلار) در یک منطقه مرکزی در توکیو خریداری کرد. بلافاصله پس از تحریم‌های ایالات متحده علیه “ایوانیشویلی”، پسرش یک شرکت جدید ثبت کرده بود. پسر ارشد “بیدزینا ایوانیشویلی” که روابط خود را با روسیه عمیق‌تر کرده و هدف تحریم‌های اقتصادی غرب قرار گرفته است، به نحوی در ژاپن سکونت دارد.

اندکی پس از قرار گرفتن نام اعضای خانواده در فهرست تحریمی، “اوتا ایوانیشویلی” شرکتی در تفلیس به نام ATU تاسیس و ثبت کرد و تنها سهامدار آن شد. مادرش نیز یک شرکت جدید تاسیس کرد. گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر آن که “بیدزینا ایوانیشویلی” دارایی‌های خود را برای فرار از تحریم‌ها به همسر و فرزندانش انتقال داده است. بیدزینا ایوانیشویلی چهار فرزند دارد، از جمله “اوتا”، اما بخش عمده‌ای از جزئیات زندگی آنان کماکان در هاله‌ای از ابهام است. شایعاتی مبنی بر ورود “اوتا” به سیاست وجود داشت، اما هیچ اطلاعات عمومی‌ای در مورد داشتن شغل دائمی او، به جز مدیریت بخشی از تجارت پدرش و داشتن سهام، وجود ندارد.

تیموراز لژاوا

 دارایی‌های “ایوانیشویلی” در خارج از گرجستان

دارایی‌های برجسته خانواده “ایوانیشویلی” در خارج از گرجستان شامل املاک و مستغلات لاکچری در نیویورک و پاریس هستند. طبق تحقیقات روزنامه‌نگاری صورت گرفته، ایوانیشویلی صاحب دو ملک در پاریس است: یک ملک بزرگ با ساختمان و جنگل در خیابان پرنسس شماره ۲۹ و یک آپارتمان در بلوار سن ژرمن که به نام پسرش “اوتا ایوانیشویلی” ثبت شده است. علاوه بر آن، ایوانیشویلی مالک کاخی در نیویورک واقع در خیابان دوور شماره ۲ بروکلین به مساحت ۱۱۰۰ متر مربع است. تخمین زده می‌شود که ارزش آن ملک ۸.۳ میلیون دلار باشد. پارلمان گرجستان در آوریل ۲۰۲۴ اصلاحاتی را در قانون مالیات گرجستان تصویب کرد که انتقال دارایی‌های خارجی به گرجستان را از مالیات محلی معاف می‌کرد.

کارشناسان بر این باورند که آن اصلاحات متناسب با برنامه‌های “بیدزینا ایوانیشویلی” احتمالا با پیش‌بینی تحریم‌های صورت گرفته علیه او و اطرافیانش تنظیم شده بودند. علاوه بر آن، آن تغییرات خطر ورود سرمایه‌های محرمانه و روسی به گرجستان را افزایش داده است.

در فهرست دارایی‌های ایوانیشویلی علاوه بر املاک و مستغلات، یک صندوق سرمایه‌گذاری شخصی ثبت شده توسط او در لوکزامبورگ قرار دارد که بر روی اجرای ۲۵ پروژه در گرجستان، مانند مراکز خرید، کارخانه‌های سیمان و هتل‌ها متمرکز شده است.

خانه ایوانیشویلی در مسکو  

نقض قوانین و مقررات در اجرای پروژه‌های تجاری و ساخت و ساز “ایوانیشویلی”

بسیاری از پروژه‌های تجاری “ایوانیشویلی” با تخلفات مختلفی اجرا شده‌اند از جمله پانوراما تفلیس (قوانین سفارشی و نقض مقررات ساخت و ساز و خصوصی‌سازی)، پارک شِکوِتیلی (آسیب زیست‌محیطی کنترل نشده)، کارخانه سیمان هایدلبرگ (آسیب زیست‌محیطی کنترل نشده)، مزرعه قرقاول (نقض مقررات ساخت و ساز). این پروژه‌ها و سایر پروژه‌ها نمونه خوبی از چگونگی نادیده گرفتن کامل هرگونه رویه، مقررات یا قانون در هر سطح از دولت و تطبیق آن با منافع و خواسته‌های شخصی یک نفر (ایوانیشویلی) هستند. از یک سو، این پروژه‌ها توسط حزب حاکم در طول کارزار انتخاباتی خود مورد استفاده قرار می‌گیرند و از سوی دیگر، حزب حاکم به تبلیغات رایگان برای سایر پروژه‌های تجاری ایوانیشویلی می‌پردازد.

ماجرای “آباستومانی” بهترین نمونه از میزان تسلیم شدن نهاد‌های دولتی در برابر هوس “ایوانیشویلی” برای تحقق پروژه‌های مورد علاقه او بوده است. “ایوانیشویلی” در آگوست ۲۰۱۸ میلادی پس از گذراندن تعطیلات در شهر تفریحی کوهستانی “آباستومانی” تصمیم به ساخت خانه‌ای در آنجا گرفت و آن شهر تفریحی را به عنوان تازه‌ترین پروژه مورد علاقه خود اعلام کرد. تنها دو هفته به طول انجامید تا نهاد‌های دولتی مربوطه اولویت‌های خود را تغییر دادند و شروع به هدایت بودجه‌های دولتی قابل توجهی به آن منطقه کنند.
در فاصله آگوست ۲۰۱۸ تا دسامبر ۲۰۲۲، شش سازمان دولتی مبلغ قابل توجهی معادل ۲۴۹،۹۲۰،۵۵۱ لاری (تقریبا ۹۵ میلیون دلار آمریکا) را برای توسعه آباستومانی سرمایه گذاری کردند. این هزینه در مقایسه با بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ تقریبا ۱۴ برابر افزایش یافته بود.

نکته قابل توجه این بود که بخش قابل توجهی از بودجه اختصاص یافته که بالغ بر درصد از کل بودجه بود، توسط شرکت‌های مرتبط با “ایوانیشویلی” و اهداکنندگان حزب رویای گرجی دریافت شده است. آنان مبلغ ۱،۲۷۶،۰۰۰ لاری (تقریبا ۵۰۰،۰۰۰ دلار آمریکا) را به حزب حاکم اهدا کردند.

عدم شفافیت در فعالیت موسسه خیریه خصوصی “ایوانیشویلی”

ایوانیشویلی هم چنین صندوق خیریه‌ای تحت عنوان “بنیاد خیریه بین‌المللی کارتو” دارد که با عدم انتشار گزارش‌های مالی خود در ۴ سال گذشته قانون را نقض کرده است. نهاد‌های دولتی مربوطه نیز از افشای اطلاعات آن بنیاد خودداری بعمل آورده‌اند. آخرین گزارش‌های مالی موجود از سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نشان داد که آن بنیاد به طور کامل توسط شرکت‌های فراساحلی ایوانیشویلی تأمین مالی می‌شود. ایوانیشویلی چند روز پس از اعلام دومین کناره‌گیری خود از سیاست در سال ۲۰۲۰ میلادی بخش عمده بیشتر دارایی‌هایش در حوزه املاک و مستغلات در گرجستان را به همراه چندین شرکت انتفاعی به “کارتو” انتقال داد. این اقدام در قالب خیریه صورت گرفت، با این وجود، خانواده “ایوانیشویلی” تنها مالک نهایی ذی‌نفع در کنترل آن بنیاد هستند، بدان معنا که دارایی‌ها را می‌توان در هر زمانی بازگرداند.

بنیاد “کارتو” به طرز نگران‌کننده‌ای در سال ۲۰۱۸ میلادی برای خرید رأی در مقیاس گسترده مورد استفاده قرار گرفت. پس از دور اول انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۸ میلادی، بنیاد “کارتو” وعده داد که بدهی‌های ۶۰۰۰۰۰ شهروند را ببخشد (جمعیت گرجستان ۳.۷ میلیون نفر است). این یک نمونه آشکار از خرید رای و سوءاستفاده از منابع اداری بود، زیرا دولت گرجستان به طور فعال در روند اجرای آن طرح مشارکت داشت. تاکنون هیچ تحقیقی برای رسیدگی به این موضوع انجام نشده است.

منابع: 

Bercovitz, Vera (۲۰۲۳) , Murder, millions and ‘moral masochism’: The long and gruesome history of Berlusconi’s Villa San Martino, El Pais

Borrelli, Silvia Sciorilli (۲۰۲۴) , Silvio Berlusconi’s Sardinian estate on sale for €۵۰۰mn, Financial Times

Clun, Rachel (۲۰۱۷) , Former Italian prime minister Silvio Berlusconi ‘selling villa to Saudi royalty’ for $۷۴۰ million, Domain

CNN (۲۰۱۲) , Romney’s real estate deals

Colli, Andrea (۲۰۲۳) , Silvio Berlusconi: the property developer who became a media tycoon – and Italy’s most flamboyant prime minister, The Conversation

Ebrahimi, Soraya (۲۰۲۲) , Hariri family sells luxury London home to one of Middle East’s richest families, The National 

Ehrenfreund, Max (۲۰۱۶) , The key difference between how Trump and Romney made their money, The Washington Post

Eldest son of Ivanishvili buys apartment in Tokyo and meets with Georgia’s ambassador to Japan – Japanese media (۲۰۲۵) , Jam News

Family of Georgian Oligarch Bidzina Ivanishvili Has Unreported Real Estate in Russia (۲۰۲۴) , Organized Crime and Corruption

From property to TV, Silvio Berlusconi was an ‘incredible salesman (۲۰۲۴) , The Straits Times

Gertz, Steven (۲۰۱۳) , How Will History Remember Rafiq Hariri?, Center for Contemporary Arab Studies
 

Hariri Family (۲۰۱۸) , Media Ownership Monitor Lebenon

Hanak, Martyna (۲۰۲۳) , Silvio Berlusconi: How a womanising tycoon shaped Italian (and global) politics, Institute Great Europe

Millions of euros in properties, apartments and villas; how Berlusconi’s children are selling their father’s real estate (۲۰۲۴) , Pamfleti

Oligarch Bidzina Ivanishvili – the real ruler of Georgia and the architect of Georgia’s pro-Russian shift (۲۰۲۴) , Transparency International Georgia

Rafiq Hariri’s path to power during Lebanon’s civil war (۲۰۱۵) , Alarabiya News

Sauer, Pjotr (۲۰۲۴) , Who is Bidzina Ivanishvili, the shadowy billionaire behind Georgia’s pivot to Russia?, The Guardian

Sachs, Susan (۲۰۰۶) , Rafik Hariri, Ex-Premier of Lebanon, Dies at ۶۰, The New York Times

Sorensen, Mat (۲۰۱۲) , How to Have a $۲۰ Million IRA like Mitt Romney? Self Direct It And Invest in What You Know

Verdú, Daniel (۲۰۲۳) , Berlusconi’s great succession debate, El Pais

Wyler, Grace (۲۰۱۱) , This Is How Mitt Romney Actually Made All His Money, Business Insider

پیام بگذارید