نگاهی به آنچه در دو هفته جنگ و دو هفته پس از بازگشایی در بازار سرمایه گذشت
با وقوع جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، هیاتمدیره سازمان بورس و اوراق اقدام به تعطیلی بازار اوراق بهادار طی دوره سه روزه ۲۵ تا ۲۷ خردادماه ۱۴۰۴ کرد که البته پس از آن، شورایعالی بورس نیز دو دوره ۳ روزه دیگر این تعطیلی را تمدید کرد.
تعطیلی بازار سرمایه با اقبال بازار مواجه شد؛ چرا که سهامداران به دلیل پیشبینی نداشتن نسبت به روند جنگ، تغییرات بازارهای دیگر، تغییرات مستمر ریسکها و شرایط ژئوپولتیکی و… امکان برآوردی از چشمانداز بازار نداشته و در مقابل، در انتظار ریزش بزرگ بازار به دلیل شرایط جنگی بودند. تدبیر سازمان بورس و در ادامه شورایعالی بورس در تعطیلی دو هفتهای بازار، از دید برخی از سهامداران بهترین اقدام سازمان در این دوره بوده است. البته به دلیل اهمیت نقدشوندگی و جلوگیری از تغییر ماهیت، صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت تنها در دوران جنگ، سه روز فعالیت نداشتند و در هفته دوم جنگ، بازگشایی شدند. بازگشایی این صندوقها در شرایط جنگی و مدیریت بسیار مناسب برای خروج سنگین نقدینگی از این صندوقها، یکی از دستاوردهای ممتاز مدیریت بازار در دوره جنگ بود.
جنگ تحمیلی ایران و اسرائیل بهصورت کاملا ناگهانی متوقف شد. این توقف در کنار فشارهای بخشی از بازار و تاکید دولت بر فعالشدن همه بخشهای اقتصادی، شاید مهمترین عاملی بوده است که زمینهساز بروز نقدهای عملکردی به سیاستگذار ان بازار سرمایه پس از بازگشایی بازار شد. بر اساس آنچه در مصاحبههای مسوولان مختلف بازار سرمایه و سازمان بورس تاکنون بیان شده است، در دوره جنگ، جلسات مختلف کارشناسی با صاحبنظران، نخبگان، مدیران، فعالان و سیاستگذاران بازار برای بررسی شرایط و طرح سناریوهای بازگشایی بازار برگزار شد و حتی شورایعالی بورس نیز در این ایام جلساتی را برگزار کرد. سازمان بورس گفته است که چهار سناریو برای بازگشایی بازار مدنظر بوده است: سناریوی اول، اجرای مدلهایی مانند دامنه باز برای تسریع در به تعادل رسیدن بازار که این مدل مورد تایید وزیر اقتصاد و سازمان نبود. یکی از دلایل عدماقبال این سناریو، عدمتجربه قبلی در این خصوص بود و گفتهشد اگر قرار بر شوکدرمانی باشد، باید مسبوق به سابقه بوده و برای آن زمینهسازی شود. مدل دیگر، طراحی دامنه نوسان غیرمتقارن بود که با توجه به اینکه پیش از آن تجربه شده و موفق نبوده است، از این مدل نیز استفاده نشد. سناریوی سوم، دامنه محدود مثبت و منفی یکدرصد بود. این مدل نیز برای بازگشایی بازار رد شد، چرا که این مدل به یک روند فرسایشی منتهی میشد و عملا تفاوتی با تعطیلی بازار نداشت. سناریوی چهارم که در نهایت اجرایی شد، فعالیت بازار با شرایط خاص که پیش از جنگ نیز وجود داشته، یعنی بازگشایی با دامنه مثبت و منفی ۳درصد بوده است.
در همین حال، مدیران سازمان بورس در مصاحبههایی اشاره داشتهاند که برای بازگشایی بازار، پیشنهاد حمایتهای ۱۰۰ تا ۱۲۰هزار میلیارد تومانی (همت) را مطرح کرده بودند اما به نظر میرسد صرفا نظام بانکی و بانک مرکزی با تزریق ۶۰همت موافقت کرده و حتی تا پایان هفته گذشته کمتر از این مبلغ به صندوقهای بازار جهت حمایت از سهام واریز شد. روز اول بازگشایی بازار به خوبی نشان داد که پیشبینی سازمان بورس برای رد موضوع دامنه یکدرصد کاملا درست بوده است، چرا که صف فروش در روز اول بازگشایی بازار حدود ۲۸ همت بوده است و دامنه یک درصدی، احتمالا به معنای طولانی شدن حذف صفها و ایجاد یک سیستم فرسایشی برای به تعادل رسیدن بازار بوده است.
اما انتقاد اصلی فعالان بورسی در این دوره، به شیوه بازگشایی بازار بر میگردد. تقریبا در دو روز اول معاملاتی پس از بازگشایی صفهای سنگین حضور داشته و به نظر میرسد حمایتهای صندوقهای تثبیت و توسعه از بازار سهام، صرفا محدود به منابع قبلی خودشان و حدود ۳ تا ۴همت بوده است. این موضوع نشان میدهد که هماهنگی بین دستگاهی برای حمایت از بازار از روز اول موفق عمل نکرده و در دو روز اول نظام بانکی و بانک مرکزی ورودی در بازار نداشتند که این موضوع میتواند به دلیل توقف ناگهانی جنگ و تصمیم سریع برای بازگشایی بازار باشد. از روز سوم شاهد حمایت برخی بانکها از سهام خود بودیم و در روزهای ۱۰ و ۱۱تیرماه، یعنی روزهای چهارم و پنجم بازگشایی شاهد تزریق نقدینگی نظام بانکی و کاهش حدود ۷۰درصدی صفهای فروش بودیم.
ارزیابی مدیریت فضای بازار پس از جنگ در مقایسه با بحرانهای گذشته
قطعا یکی از بزرگترین ریسکهای مترتب بر بازارهای مالی، ریسک جنگ است و ریسک و اثرگذاری جنگ بر بورسها را نمیتوان با پدیدههای دیگر مقایسه کرد. نظرات کارشناسی مطرحشده توسط فعالان بازار سرمایه، انتظار ۲۰ تا ۲۵درصدی در کاهش قیمتهای بورس پس از جنگ را نشان میداد اما در عین حال، این انتظار نیز وجود داشت که با شروع قدرتمند حمایت از بازار در روز نخست، ریزشها به مراتب کمتر باشد.
در جدول زیر ریزشهای سنگین مهم شاخص کل بورس در بحرانهای پنج سال اخیر بورس به نمایش درآمده است. اگر هفته پیش که بازار کاملا مثبت بود را در نظر نگرفته و کف شاخص کل از روز نخست بازگشایی تاکنون را که مربوط بهروز ۱۸تیرماه ۱۴۰۴ است در نظر بگیریم، شاخص کل در بدترین شرایط و با سختگیرانهترین شرایط، طی روزهای پس از جنگ ۱۱.۶درصد کاهش داشته است که هفته پیش حدود ۵درصد این ریزش را جبران کرده و کاهش شاخص از ابتدای جنگ تا پایان هفته قبل، حدود ۶.۶درصد بوده است.
بنابراین بیشترین میزان ریزش مقایسهای شاخص کل پس از جنگ، ۱۱.۶درصد بوده است که در مقایسه با بحرانهای بازار که ناشی از قیمتگذاری دستوری، حبابی بودن قیمتها و… بوده است، ریزش به مراتب کمتری را نشان میدهد. این در حالی است که تاکنون بازار سرمایه با چنین حجم عرضههایی و صفهای فروشی که تا ۳۲ همت نیز افزایش یافته بودند، مواجه نبوده است.
همین موضوع به خوبی نشان میدهد با وجود نقدها به عدمحمایت مناسب از بازار طی سه روز نخست بازگشایی که احتمالا ارتباط چندانی با سازمان بورس یا شورایعالی بورس ندارد و به دلیل عدمتامین نقدینگی لازم بوده است، مدیریت بزرگترین ریسک بازار یعنی ریسک جنگ، نسبت به مدیریت بحرانهای دیگر بازار قابل قبولتر بوده است و طی هشت روز بازار به تعادل نسبی رسید؛ اگرچه همچنان اثرات هیجانی با توجه به اخبار متناقض درخصوص تداوم حمله، اسنپبک و… در بازار همچنان وجود دارد.